فائزه حیدری- در دهههای اخیر، تغییر الگوی مصرف و افزایش آگاهی عمومی درباره پیامدهای زیستمحیطی کشاورزی صنعتی، توجهها را به سوی کشاورزی ارگانیک جلب کرده است. این رویکرد بهعنوان گزینهای پایدار برای تولید محصولات غذایی، با هدف کاهش وابستگی به نهادههای شیمیایی و ارتقای سلامت انسان و محیط زیست مطرح شده است. اما آیا کشاورزی ارگانیک راهحل نهایی برای بحرانهای غذایی و زیستمحیطی است یا نیازمند نگاهی جامعتر به پیامدها و پیشنیازهای آن هستیم؟
نخستین گام: سلامت زمین، سلامت انسان
بر اساس پژوهشی از دانشگاه تبریز که در این شهر انجام شده، کشاورزی ارگانیک توانسته است در کاهش آلودگی آب، تقویت تنوع زیستی، و حفظ حاصلخیزی خاک نقش مؤثری ایفا کند. دادهها نشان میدهد که استفاده از تکنیکهای بومی و کودهای طبیعی، ضمن ارتقای کیفیت محصولات، به بهبود محیط زیست کمک کردهاند. این یافتهها، رویکرد کشاورزی ارگانیک را نه تنها بهعنوان جایگزینی برای کشاورزی صنعتی، بلکه بهعنوان ابزاری برای بازسازی اکوسیستمهای تخریبشده مطرح میکند.
فاصله سواد تغذیهای تا رفتار مصرفکننده
با این حال، در سطح مصرف، چالشهایی همچون پایین بودن سطح سواد تغذیهای و ناآگاهی درباره مزایای محصولات ارگانیک، مانع از فراگیری این الگوی غذایی شده است. پژوهش دیگری از دانشگاه شهید بهشتی نشان میدهد که اگرچه بسیاری از مردم تمایل به مصرف غذای سالم دارند، اما نبود دانش کافی در زمینه تغذیه و کشاورزی پایدار، مانعی جدی در برابر رفتارهای غذایی سالم است. بهویژه در مدارس، نبود آموزش هدفمند موجب شده تا نسل آینده از مفاهیم اولیه تغذیه سالم فاصله بگیرد.
این شکاف دانشی، نهتنها یک مسأله آموزشی، بلکه چالشی اقتصادی است؛ چرا که افزایش آگاهی، مستقیماً به افزایش تقاضا برای محصولات سالم و در نتیجه رشد بازار کشاورزی پایدار منجر میشود.
تناقض در پایداری؛ وقتی ارگانیک، غیرارگانیک را تحت فشار میگذارد
اما تصویر کشاورزی ارگانیک فقط سفید نیست. تحقیق جدیدی که در مجله Science منتشر شده، هشدار میدهد که گسترش زمینهای ارگانیک ممکن است بهطور غیرمستقیم، مصرف آفتکشها در مزارع مجاور غیرارگانیک را افزایش دهد. به بیان ساده، حضور مزارع ارگانیک در کنار زمینهای معمولی، ممکن است منجر به مهاجرت آفات و افزایش ریسک برای کشاورزان سنتی شود؛ مسئلهای که موجب افزایش مصرف حشرهکشها در این زمینها شده است.
پیشنهاد این پژوهش، خوشهبندی فضایی مزارع ارگانیک و تفکیک جغرافیایی آنها از مزارع سنتی است تا اثرات منفی جانبی به حداقل برسد. این یافته، اهمیت برنامهریزی فضایی در کشاورزی ارگانیک و لزوم سیاستگذاری منطقهای را یادآور میشود.
سیاستگذاری؛ از شعار تا اجرا
اگرچه حمایتهای دولتی مانند یارانه، آموزش، برچسبگذاری و ایجاد زیرساختها از الزامات توسعه کشاورزی ارگانیک است، اما واقعیت نشان میدهد که فقدان برنامهریزی جامع، مانعی جدی بر سر راه گسترش این نوع کشاورزی در ایران است. بهویژه در شرایط اقتصادی فعلی، که کشاورزان با هزینههای بالا و بازدهی پایین دستوپنجه نرم میکنند، نبود سیاستهای انگیزشی و عدم تضمین بازار فروش، انگیزه را به شدت کاهش داده است.
نگاه چندبُعدی به یک ضرورت جهانی
کشاورزی ارگانیک، در ذات خود پاسخی به بحرانهای ناشی از کشاورزی صنعتی است. اما توسعه آن نیازمند رویکردی فرابخشی است؛ از اصلاح الگوهای آموزشی و ارتقای سواد تغذیهای گرفته تا طراحی دقیق فضایی، حمایت مالی، و تضمین بازار. نمیتوان با یک راهحل ساده، معمای پیچیده تولید پایدار غذا را حل کرد.
سؤال امروز دیگر این نیست که آیا کشاورزی ارگانیک لازم است یا نه؛ بلکه این است که چگونه باید آن را به شکلی کارآمد، عادلانه و سازگار با بافت اجتماعی-اقتصادی کشور پیادهسازی کرد؟