اختصاصی پیام آشنا- دیدار اخیر «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا و «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهور روسیه در پایگاه هوایی آلاسکا، در شرایطی که جنگ اوکراین همچنان بیپایان ادامه دارد، موجی از تحلیل و تردید در محافل رسانهای و کارشناسی جهان برانگیخته است. این نشست که نزدیک به سه ساعت به طول انجامید، از سوی رهبران دو کشور «سازنده» و «مثبت» توصیف شد، اما خروجی عینی و قابلسنجشی در خصوص پرونده اوکراین در پی نداشت.
از یک سو، پوتین خواهان کاهش بخشی از تحریمهای غرب علیه مسکو بود و ترامپ نیز تلاش داشت این دیدار را بهعنوان نقطه عطفی در کارنامه سیاست خارجی خود برجسته کند. با این حال، کارشناسان بینالملل معتقدند که فاصله مطالبات دو طرف به اندازهای است که با یک جلسه کوتاه پر نمیشود و گفتوگوها ناگزیر به مراحل بعدی و شاید مذاکرات مستقیم در مسکو کشیده خواهد شد.
ابعاد نمادین و پیامدهای دیپلماتیک
انتخاب آلاسکا بهعنوان محل دیدار، حامل پیامهای چندلایه بود. آلاسکا تا اواخر قرن نوزدهم بخشی از قلمرو روسیه بود و واگذاری آن به ایالات متحده در حافظه تاریخی مسکو هنوز جایگاه خاصی دارد. تحلیلگران غربی این انتخاب را «امتیازی نمادین» برای پوتین دانستهاند که میتواند در داخل روسیه بهعنوان نشانهای از بازگشت به عرصه جهانی تفسیر شود.
در کنار این موضوع، غیبت اوکراین در نشست انتقادهای فراوانی را برانگیخت. اصل دیپلماتیک «هیچ تصمیمی درباره اوکراین بدون حضور اوکراین» در این دیدار نقض شد و همین امر به باور بسیاری از ناظران، به معنای تضعیف موقعیت کییف و القای این برداشت است که آینده جنگ میتواند بدون حضور بازیگر اصلی تعیین شود.
روایتهای متناقض؛ ضعف یا ابتکار؟
رسانههای غربی با یادآوری نشست هلسینکی در سال ۲۰۱۸، بار دیگر به سابقه ضعف ترامپ در برابر پوتین اشاره کردند. در آن زمان ترامپ روایت دستگاههای اطلاعاتی کشورش درباره دخالت روسیه در انتخابات ۲۰۱۶ را زیر سؤال برد؛ اقدامی که در آمریکا «خفتبار» توصیف شد. اکنون نیز بیم آن میرود که او در پی نمایش صلحآفرینی، حاضر به امتیازدهیهای یکطرفه شود؛ امتیازهایی که ممکن است در کوتاهمدت بهعنوان موفقیت تبلیغ شود، اما در بلندمدت موازنه قدرت را به نفع مسکو تغییر دهد.
این نگرانی زمانی پررنگتر میشود که ترامپ در آستانه انتخابات آینده آمریکا، آشکارا علاقهمند است خود را بهعنوان رئیسجمهوری معرفی کند که جنگ اوکراین را به پایان میرساند و حتی جایزه صلح نوبل دریافت میکند. چنین رویکردی از نگاه بسیاری از تحلیلگران، بیش از آنکه ریشه در راهبردی پایدار داشته باشد، نوعی «بازاریابی سیاسی» است.
زبان بدن و نمایش قدرت
تحلیل زبان بدن رهبران نیز نکات قابلتأملی در خود داشت. کارشناسان معتقدند که ترامپ در لحظه نخست دست دادن، برخلاف عادت همیشگی خود موضعی منفعلتر گرفت و پوتین را قدرتمندتر دید. با این حال، در طول جلسه تلاش کرد با ژستها و حرکات تکمیلی نوعی تسلط نمایشی بر فضای دیدار القا کند. در پایان نشست اما، نشانههای سردی و کاهش صمیمیت مشهود بود؛ گویی هر دو رهبر بیش از آنکه به توافقی پایدار رسیده باشند، صرفاً به دنبال ثبت تصاویر نمادین بودند.
پرسشهای بیپاسخ و آینده مبهم
نشست آلاسکا، بهجای آنکه نقطه عطفی در روند صلح باشد، پرسشهای جدیدی را برانگیخت:
• آیا حذف اوکراین از میز مذاکرات، مقدمهای برای توافقات پشتپرده میان واشنگتن و مسکو است؟
• آیا ترامپ برای کسب دستاورد سریع حاضر به امتیازدهی یکجانبه خواهد شد؟
• و مهمتر از همه، آیا پوتین با صبر استراتژیک خود توانسته یک بار دیگر ابتکار عمل را در میدان دیپلماسی به دست بگیرد؟
در شرایطی که هنوز جزئیات واقعی نشست محرمانه باقی مانده است، میتوان گفت دیدار آلاسکا بیش از آنکه به کاهش تنشها منجر شود، بر پیچیدگیهای جنگ اوکراین و تردیدها درباره راهبرد آمریکا افزود. آنچه مسلم است، صلح در اوکراین نه با نمایشهای نمادین و توافقات مبهم، بلکه تنها با مشارکت مستقیم طرفهای اصلی و تضمینهای پایدار بینالمللی امکانپذیر خواهد بود.