کاهش رشد و اندازه جمعیت در بلندمدت، سالخورده شدن جمعیت، کمبود نیروی کار و کاهش رفاه و تامین اجتماعی سالمندان از مهمترین پیامدهای تک فرزندی و بی فرزندی است.
امروزه الگوی فرزندآوری بسیاری از خانوادههای ایرانی به بیفرزندی و یا تک فرزندی تغییر کرده است.
به نظر میآید در سالهای اخیر آنچه بر تمایل خانوادهها در داشتن فرزندان بیشتر تاثیرگذاشته، مسایل و مشکلات اقتصادی است. به طوریکه میتوان گفت پدیده تمایل به تکفرزندی یا ناباروری خودخواسته که از یکی دو دهه قبل شروع شده، در حال تبدیل شدن به یک کنش هنجاری است.
طبق گزارش مرکز آمار ایران، میزان عمومی تک فرزندی (درصد کل زنان ۴۹-۱۵ ساله دارای همسر و دارای یک فرزند) از ۳۴.۸ درصد در سال ۱۳۸۵ به ۲۷.۲ درصد در سال ۱۳۹۰ کاهش یافته و با یک دهم درصد افزایش به ۲۷.۳ درصد در سال ۱۳۹۵ رسیده است.
۱۲ درصد از خانوادهها تک فرزند هستند
هاشمی یک جمعیتشناس در خصوص میزان تک فرزندی در ایران میگوید: تک فرزندی بسته به اینکه چگونه اندازهگیری و سپس چگونه تفسیر و مطرح میشود، میتواند واکنشهای مختلفی را در افکار عمومی در پی داشته باشد. گاهی اطلاعات از منابعی اخذ میشود که تک فرزندی را در بین همه زنان واقع در سنین باروری محاسبه میکند. این موضوع باعث میشود که ارقامی بزرگتر از واقعیت بدست بیاید. در حالیکه شیوه مطلوب این است که تک فرزندی باید برای زنانی محاسبه شود که در دهه آخر دوره باروری زندگی میکنند.
مشکلات مالی یکی از دلایل تک فرزندی در جامعه است
هاشمی در پاسخ به علل تک فرزندی در جامعه میگوید: برخلاف بیفرزندی که بسیار تحت تأثیر شرایط ازدواج و سبک همسرگزینی و همچنین تغییرات نگرشی و ارزشی است، تک فرزندی تا حد زیادی ناشی از وضعیت اقتصادی است.
تک فرزندی باوجود اینکه الگوی باروری ضد جمعیتی است، نشان میدهد که افراد تک فرزند افرادی هستند که ازدواج کردهاند و احتمالا به داشتن فرزند تمایل داشتهاند یا حداقل به آن تن دادهاند و از این رو عوامل نگرشی و اندیشهای قوی که توانسته باشد آنها را از ازدواج و داشتن فرزند منصرف کند، وجود نداشته است.
بنابراین تک فرزندی و بیفرزندی، ریشه در آسیبهای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی دارد و برای رفع این مساله باید در هر سه زمینه اقدامات موثر انجام شود تا از بروز صدمات جبرانناپذیر در کشور جلوگیری شود.