اختصاصی پیام آشنا - در سالهای اخیر، فناوری بهعنوان راهحل نجاتبخش بسیاری از چالشهای کشور مطرح شده است؛ از زیستفناوری و نانوفناوری گرفته تا کشاورزی دیجیتال و هوش مصنوعی. در همین راستا، دولت با راهاندازی مراکز نوآوری، حمایت از زیستبومهای دانشبنیان و طرحهای کلان فناورانه، تلاش دارد مسیر دستیابی به امنیت غذایی و زیستی پایدار را هموار کند.
با این حال، کارشناسان هشدار میدهند که بدون بازتعریف سیاستگذاریها، اصلاح ساختار نهادی، و بهرهگیری از ابزارهای آیندهپژوهی، این تلاشها ممکن است صرفاً به پروژههایی ویترینی بدل شوند که از حل مسائل بنیادی باز میمانند.
امنیت غذایی؛ میان تهدیدهای اقلیمی و فرصتهای فناورانه
ایران یکی از کشورهایی است که بهشدت تحت تأثیر تغییرات اقلیمی، بحران آب، نوسانات ارزی و تحریمهای بینالمللی قرار دارد؛ مجموعهای از عوامل که امنیت غذایی را در سالهای آینده در معرض تهدید جدی قرار دادهاند.
بر اساس گزارشهای رسمی، بیش از ۸۰ درصد خاک کشور با درجاتی از فرسایش مواجه است، منابع آب تجدیدپذیر به زیر خط بحران رسیدهاند و وابستگی شدید به واردات نهادههای کشاورزی، زنجیره تأمین غذا را شکنندهتر کرده است.
در چنین وضعیتی، بسیاری از سیاستگذاران چشم به فناوری دوختهاند. اما پرسش اصلی این است: فناوری بهتنهایی چقدر میتواند این بحران را حل کند؟
کشاورزی دیجیتال؛ فرصت یا رؤیایی ناکارآمد؟
یکی از امیدهای اصلی در مسیر دستیابی به امنیت غذایی، گذار از کشاورزی سنتی به کشاورزی هوشمند و دیجیتال است. امیرحسین علیبیگی، عضو هیأت علمی دانشگاه رازی در پژوهشی تحلیلی نشان داده است که کشاورزی دیجیتال میتواند با ارتقاء بهرهوری، بهبود بازاریابی محصولات، و کاهش ضایعات غذایی، نقش کلیدی در رفع ناامنی غذایی ایفا کند.
او در گفتوگویی با نشریه تخصصی امنیت غذایی گفته «مشکل اصلی کشاورزی در ایران، نه فقط کمبود منابع بلکه مدیریت ناکارآمد آنهاست. فناوری زمانی مؤثر است که در دل یک سیاستگذاری منسجم و دانشمحور قرار گیرد.»
بر اساس یافتههای این پژوهش، اگر کشاورزی دیجیتال با سرمایهگذاری هدفمند، آموزش بهرهبرداران و اصلاح نظام قیمتگذاری همراه شود، میتوان بخشی از چالشهای ناشی از کاهش زمینهای زراعی و افت منابع آبی را کنترل کرد.
حکمرانی در سایه تعارض منافع؛ چالش ساختاری باقی است
یکی از چالشهای اساسی در مسیر توسعه پایدار حوزه کشاورزی و سلامت، مسئله تعارض منافع نهادی و عدم تفکیک نقش سیاستگذار از اجراکننده است. ساختار فعلی حکمرانی، در بسیاری از حوزهها بهگونهای طراحی شده که نهادهای تولیدکننده همزمان مسئول سیاستگذاری و نظارت نیز هستند؛ وضعیتی که عملاً به “خودتنظیمی” ناکارآمد منجر شده است.
دکتر سید حسین حسنزاده، پژوهشگر سیاستگذاری و آیندهپژوهی، در اینباره میگوید: «بزرگترین مانع توسعه حکمرانی زیستی در ایران، نبود یک ساختار هماهنگ و آیندهنگر است. ما نیازمند بازمهندسی نهادی هستیم؛ ساختاری که در آن نقشها تفکیک و پاسخگویی بهصورت شفاف تعریف شود.» او اضافه میکند که «پروژههای فناورانه بدون پیوست حکمرانی، ممکن است سرمایه را ببلعند ولی مسئله را حل نکنند.»
آیندهپژوهی؛ حلقه گمشده تصمیمسازیهای کلان
در اغلب طرحهای کلان کشور، نبود نگاه آیندهپژوهانه یک ضعف ساختاری محسوب میشود. تصمیمگیریها بیشتر از جنس واکنش به بحرانهای روزمره هستند تا طراحی سیاستهای بلندمدت مبتنی بر سناریوهای آینده.
آیندهپژوهی به ما کمک میکند تا نهتنها مسیرهای ممکن، بلکه پیامدهای ناخواسته تصمیمات امروزی را نیز شناسایی کنیم. در حوزه امنیت غذایی، بهویژه با توجه به روندهای جهانی مانند افزایش قیمت غذا، رقابت بر سر منابع آب و زمین، و اختلالات زنجیره تأمین، این ضرورت بیش از هر زمان دیگر احساس میشود.
فناوری میتواند نقش مهمی در رفع چالشهای زیستی و غذایی کشور ایفا کند، اما به شرط آنکه در بستر یک حکمرانی منسجم، شفاف و آیندهنگر بهکار گرفته شود. آنچه امروز نیاز داریم، نه صرفاً برجهای فناوری یا طرحهای نمادین، بلکه اصلاح ساختارهای نهادی، طراحی سیاستهای پایدار و اعتماد به دانش آیندهپژوهانه است.