اختصاصی پیام آشنا- استان البرز با نرخ فرونشست چند ده برابر استاندارد جهانی، در آستانه بحرانی قرار دارد که نهتنها تهدیدی محیطزیستی، بلکه یک شوک اقتصادی تمامعیار برای زیرساختها، مسکن، صنعت و کشاورزی است. تحلیلها نشان میدهد اگر روند برداشت بیرویه آب و توسعه نامتوازن ادامه یابد، هزینههای جبران این بحران، چندین برابر سرمایهگذاری فعلی در بخش آب خواهد شد.
فرونشست؛ شاخص جدید ورشکستگی آبی
فرونشست در البرز دیگر یک پدیده زمینشناسی نیست بلکه به شاخص ورشکستگی آبی تبدیل شده است. با افت سالانه یک متر سطح آبخوانها و ثبت نرخ فرونشست ۲۶ تا ۲۹ سانتیمتر در برخی نقاط، این استان از مرز هشدار عبور کرده است. این رقم ۱۴۵ برابر استاندارد جهانی است و نشان میدهد سرمایه طبیعی البرز در حال نابودی شتابان است.
چنین اعدادی پیامد یک نظام ناکارآمد مدیریت منابع است. جایی که مصرف بهینه، الگوی کشت، توسعه شهری و توزیع جمعیت، هیچکدام بر اساس ظرفیت آبی تعریف نشدهاند.
فشار جمعیتی و توسعه بدون پشتوانه منابع
مهاجرتهای گسترده به البرز، رشد ساختوساز در مهرشهر و نظرآباد، و توسعه شهرکهای صنعتی بدون ملاحظات آبی، وضعیت را تشدید کرده است. در حالی که استان البرز ۳۳ درصد منابع آبی خود را صرف شرب میکند (بیش از ۵ برابر میانگین کشور)، برای بخش کشاورزی همچنان از الگوی آبیاری سنتی استفاده میشود.
نتیجه چیست؟ بدهی آبی ۱.۵ میلیارد مترمکعبی به آبخوانها، معادل ۹ برابر ظرفیت سد کرج. چنین شکافی به معنای «سرمایهبرداری از آینده» است؛ نسلهای بعدی با سفرههای خالی و زمینهای نشستکرده مواجه خواهند شد.
پیامدهای اقتصادی؛ تهدید زیرساخت و سرمایهگذاری
فرونشست تنها خاک را پایین نمیبرد؛ ارزش اقتصادی داراییها را هم فرسایش میدهد. ترکخوردگی در سازهها، کاهش عمر شبکه حملونقل، افزایش هزینه نگهداری خطوط انتقال انرژی و گاز، و کاهش پایداری زمین برای پروژههای عمرانی، از آثار مستقیم این بحران است.
برآوردها نشان میدهد هر سانتیمتر فرونشست، صدها میلیارد تومان هزینه بازسازی و مقاومسازی تحمیل میکند. اگر روند فعلی ادامه یابد، هزینه جبران آسیبهای ناشی از نشست، از مجموع سرمایهگذاری فعلی در حوزه مدیریت آب پیشی خواهد گرفت.
افزون بر این، افت شدید سطح آب و خشکشدن چاهها، هزینه تولید در بخش کشاورزی را افزایش میدهد و حاشیه سود این بخش را بهشدت کاهش میدهد؛ بهویژه در استان البرز که بهعنوان یکی از قطبهای کشاورزی و گلخانهای کشور شناخته میشود.
اشتباه استراتژیک؛ انتقال آب بهجای مدیریت تقاضا
سیاست انتقال آب از سدهای طالقان و کرج به تهران، یک پیام اشتباه به جامعه مخابره کرده است: «آب هست». این تصور نادرست، رفتار مصرفی را تغییر نداده و حتی ساختوسازهای جدید را تشویق کرده است. نتیجه این چرخه معیوب، فشار مضاعف بر منابع آب زیرزمینی و سرعتگرفتن روند مرگ آبخوانهاست.
کارشناسان هشدار میدهند حتی اگر بارندگیهای آینده بهبود یابد، خاکهای فشردهشده در اثر فرونشست دیگر توان احیای طبیعی ندارند. این یعنی فرونشست یک پدیده برگشتناپذیر است و تنها راه، مهار سرعت آن است.
راهکارها؛ از اصلاح حکمرانی تا بازچرخانی اقتصادی آب
راهکارهای صرفاً فنی کافی نیست، بحران آب در البرز به حکمرانی جدید نیاز دارد. تحلیلهای کارشناسان سه محور کلیدی را نشان میدهد:
مدیریت مصرف با ابزارهای اقتصادی: نصب کنتورهای هوشمند، تعرفهگذاری پلکانی، انسداد چاههای غیرمجاز (۸۵۰۰ حلقه شناساییشده در البرز) و ممنوعیت توسعه بیضابطه صنایع آببر.
اصلاح الگوی توسعه شهری: توقف صدور مجوز ساخت در مناطق پرخطر، بازنگری در تراکمفروشی و اتصال طرحهای شهری به ارزیابی منابع آب.
سرمایهگذاری در بازچرخانی و استفاده از پساب تصفیهشده: برای صنایع و فضای سبز، بهجای برداشت از منابع بکر.
اما همه این اقدامات بدون مشارکت عمومی بینتیجه خواهد بود. همچنانکه سرانه مصرف آب در ایران ۲۴۰ لیتر است، ۱.۵ برابر استاندارد جهانی. اگر رفتار مصرفی اصلاح نشود، هیچ سیاستی کارآمد نخواهد بود.
فرونشست در البرز، زلزلهای خاموش با پیامدهای اقتصادی و اجتماعی عمیق است. اگر اکنون هزینه پیشگیری نپردازیم، فردا باید دهها برابر آن را برای جبران خسارت خرج کنیم؛ هزینهای که نه فقط دولت، بلکه همه بخشهای اقتصادی از مسکن تا صنعت، و حتی خانوارها خواهند پرداخت.