اختصاصی پیام آشنا- پدیده فرونشست زمین که روزگاری فقط دغدغهای علمی به نظر میرسید، اکنون به یک بحران چندوجهی تبدیل شده که زیرساختهای حیاتی، امنیت غذایی، آثار تاریخی و حتی آینده اقتصادی کشور را تهدید میکند. آمارها و تحلیلهای کارشناسان نشان میدهد که ایران، در کنار کشورهای چین و آمریکا، در جمع سه کشور اول جهان از نظر شدت و گستره فرونشست زمین قرار گرفته است.
دکتر علی بیتاللهی، عضو هیات علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی، با تأکید بر افزایش نرخ فرونشست در استانهای مرکزی و شمال شرق کشور، از استان خراسان رضوی بهعنوان رکورددار این بحران نام میبرد؛ استانی که میزان فرونشست آن، پنج برابر بیشتر از استانهایی چون فارس، کرمان و اصفهان است.
نابودی منابع آب، نابودی اقتصاد
نقطه مشترک همه مناطق بحرانزده، برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی است. بر اساس دادههای منتشرشده، در برخی مناطق مانند جنوب البرز یا رفسنجان، نرخ فرونشست سالانه به ۳۵ تا ۴۰ سانتیمتر رسیده است. این در حالی است که تنها ۱۰ درصد پهنههای فرونشستی در جهان چنین نرخ خطرناکی دارند. فرسایش شدید سفرههای زیرزمینی، نهتنها کشاورزی سنتی ایران را مختل کرده، بلکه به تهدیدی برای زیرساختهایی مانند خطوط لوله، خطوط ریلی و تاسیسات پالایشگاهی بدل شده است.
آثار تاریخی در خطر فروریزش
فرونشست، فراتر از یک بحران زیستمحیطی است. آثار باستانی نظیر نقش جهان در اصفهان، نقش رستم و تخت جمشید در فارس و بناهای خشتی یزد و سمنان، بهطور مستقیم از این پدیده آسیب میبینند. ترکها و نشستهای ناگهانی در کف محوطههای تاریخی زنگ خطری است که هم میراث فرهنگی و هم گردشگری را نشانه گرفته است.
البرز؛ استان پرآبِ بیآب
استان البرز، که زمانی یکی از پربارشترین مناطق کشور محسوب میشد، حالا به یکی از کانونهای بحرانی فرونشست تبدیل شده است. عمق دسترسی به آب در برخی نقاط این استان به ۳۰۰ متر رسیده و فرونشست زمین در دشتهای آن به بیش از ۷۰ سانتیمتر در سال نیز گزارش شده است. با خشکیدن رودخانههایی مانند کردان و کاهش شدید آب تالاب صالحیه، تهدید رانش زمین در کرج و طالقان نیز حالا شکل عملیاتی به خود گرفته است.
اقدام یا انفعال؟
در حالی که کشورهای بحرانزدهای چون ژاپن، چین و ایالات متحده با تکنیکهایی مانند تغذیه مصنوعی آبخوانها، مدیریت برداشت، توسعه تصفیهخانهها و کنترل ساختوساز، موفق به کنترل فرونشست شدهاند، ایران همچنان با بحران چاههای غیرمجاز، کشت غرقابی و تمرکز جمعیتی بالا در مناطق بحرانی دست و پنجه نرم میکند.
طرحهایی مانند تغذیه مصنوعی دشتهای فردیس و هشتگرد و یا تصفیه و بازچرخانی پساب صنعتی و کشاورزی در استان البرز، گامی مثبت تلقی میشوند، اما همچنان نیازمند پشتیبانی قانونی، منابع مالی پایدار و عزم مدیریتی هستند.
مهاجرت معکوس، نه انتقال آب
از نگاه کارشناسان، راهحل بلندمدت نه در انتقال آب از خلیج فارس و دریای عمان، بلکه در توزیع همگن جمعیت و انتقال مراکز معیشتی و صنعتی به نواحی ساحلی است. تا زمانی که تمرکز جمعیتی و اقتصادی در کانونهای بحرانی حفظ شود، فرونشست هم تداوم خواهد داشت.
در پایان، باید به یاد داشته باشیم که فرونشست زمین یک «مخاطره طبیعی» نیست، بلکه پاسخی است صریح از سوی طبیعت به الگوهای غلط مصرف و توسعه انسانی. راه نجات، بازنگری در سیاستهای آبی و توسعهای کشور است؛ پیش از آنکه زمین، دیگر توان ایستادن نداشته باشد.