نیر احمدی- استان البرز، به رغم وسعت نه چندان زیاد، به دلیل استقرار جمعیتی نزدیک به ۳ میلیون نفر، مراکز صنعتی عمده و موقعیت حساس جغرافیایی، با بحرانی پیچیده در مدیریت منابع آبی روبروست. این گزارش جامع، به واکاوی ریشههای این بحران از منظر آبخیزداری و آبخوانداری میپردازد. با استناد به میزگردی تخصصی با حضور مدیرکل منابع طبیعی، معاون شرکت آب منطقهای و یک کارشناس ارشد منابع آب، مهمترین چالشهای پیشرو شامل «پروژههای انتقال آب به همجوار»، «بحران فرونشست زمین»، «فقدان سیستم بازچرخانی آب» و «بارگذاری جمعیتی فراتر از توان اکولوژیکی» مورد تحلیل قرار گرفتهاند. در نهایت، راهکارهای کلانی مانند «تغییر پارادایم مدیریت آب از عرضه به تقاضا»، «تمرکز بر پروژههای آبخیزداری» و «بازچرخانی و استفاده حداکثری از پساب» به عنوان تنها مسیرهای نجات البرز از این بحران ارائه شدهاند.
البرز، استانـی در تنش آبی
استان البرز، به عنوان یکی از جوانترین استانهای کشور، نمادی از چالش توسعه نامتوازن در ایران است. رشد جمعیت ۲.۳۷ درصدی آن – که از میانگین کشوری بالاتر است – در کنار استقرار صنایع بزرگ و کشاورزی فشرده، فشار بیسابقهای بر منابع آب محدود این منطقه وارد کرده است. بیش از ۸۰ درصد از منابع آبی البرز متکی به آبهای زیرزمینی است که سالهاست با بیلان منفی شدید مواجه هستند. در چنین شرایطی، هرگونه تصمیمگیری بدون درنظرگیری توان اکولوژیکی منطقه، میتواند به فاجعهای محیط زیستی منجر شود. این گزارش، حاصل گفتوگویی مفصل با تصمیمگیران و متخصصان این عرصه است تا تصویری شفاف از عمق بحران و راههای ممکن برای عبور از آن ارائه دهد.
انتقال آب؛ چالش تخصیص و تبعات اکولوژیک
محمد جهانشاهی معاون شرکت آب منطقهای البرز با اشاره به پروژههای انتقال و دغدغههای استانی در سالهای اخیر عنوان کرد : پروژههای انتقال آب از حوضههای آبریز استان البرز به استانهای همجوار به ویژه تهران و قزوین شتاب بیشتری گرفته است. نماد بارز این سیاست، خط لوله ۲۰۰۰ میلیمتری انتقال آب از زیاران – طالقان است که به ظاهر بخشی از آب را به البرز اختصاص میدهد، اما در عمل، سهم عمدهای به پایتخت و استان مجاور منتقل میکند.، با توجه به گفته معاون شرکت آب منطقهای البرز، در خصوص سرعت اجرای این پروژهها ،اما پرسش اصلی اینجاست که این انتقالات تا چه میزان با «توان اکولوژیکی» استان البرز همخوانی دارد؟
انتقال آب، راهکاری موقت و ناپایدار
محمود نادرخانی، کارشناس ارشد منابع آب، در پاسخ به این پرسش، موضعی کاملاً انتقادی اتخاذ کرد. وی با تشریح ساختار هیدروژئولوژیک استان توضیح داد: «البرز بیش از ۸۰ درصد نیاز خود را از آبهای زیرزمینی تأمین میکند و متأسفانه فاقد هر سیستم کارآمد بازچرخانی و تصفیه و حذف کشاورزی محصولات پر آب بر و صنایع پرآب بر است. در چنین شرایطی، حتی اگر آب جدیدی هم به سیستم تزریق شود، به دلیل نشت و هدررفت، تأثیر ماندگاری بر احیای آبخوانها نخواهد داشت. این آب صرفاً مصرف میشود و به فاضلاب تبدیل میگردد.»
نادرخانی با اشاره به رشد جمعیت تهران (۴.۱٪) و البرز (۲.۳۷٪)، هرگونه راهکار مبتنی بر انتقال را صرفاً «مسکنی موقت» دانست که نه تنها مشکل را حل نمیکند، بلکه با ایجاد انگیزه برای ادامه الگوی مصرف نادرست، بحران را در بلندمدت عمیقتر خواهد کرد.
آبخیزداری؛ سپری فراموش شده در برابر بحران
در مقابل رویکرد انتقال آب، «آبخیزداری» به عنوان رویکردی پایدار و سازگار با محیط زیست مطرح است. آبخیزداری به مجموعه اقداماتی (بیولوژیک، مکانیکی و مدیریتی) گفته میشود که با هدف حفاظت از خاک، کنترل سیلاب، تغذیه سفرههای آب زیرزمینی و افزایش تولید آب در یک حوضه آبریز اجرا میشود.
اصغر بیات، مدیرکل منابع طبیعی و آبخیزداری البرز، با تفصیل بیشتری به تشریح اقدامات این اداره کل پرداخت. وی حوزههای آبخیز سد کرج (۸۵۰۰۰ هکتار) و سد طالقان (۱۲۴۰۰۰ هکتار) را به عنوان رگهای حیاتی استان معرفی کرد که ذخیرهای حدود ۷۰۰ میلیون مترمکعب آب را کنترل میکنند.
اقدامات اجرایی و نمونههای موفق
بیات توضیح داد: «اقدامات ما در این حوزهها عمدتاً غیرسازهای و شامل پروژههای بیولوژیک، مکانیکی و مدیریت چرای دام است. به عنوان مثال، در استان حدود ۳۴۰ سامانه عرفی وجود دارد که زمان ورود و خروج دام در آنها مدیریت میشود تا فشار بر پوشش گیاهی کاهش یابد.»
وی به نمونه موفق «حوزه آبخیز کندر» اشاره کرد که اجرای پروژههای آبخیزداری در سالهای ۸۹ و ۹۰ منجر به احیای یک چشمه خشک شده و دبی آن را به اندازه یک چاه عمیق افزایش داد. این آب برای سالها مایه حیات باغداران محلی بود.
نجات البرز نیازمند یک «جراحی اساسی» و تغییر «سبک زندگی»
برای تحقق این دگرگونی، مجموعهای از اقدامات راهبردی باید بهطور همزمان و هماهنگ اجرا شود:
1- اجرای پروژههای آبخیزداری: توسعه این پروژهها به عنوان تنها راه پایدار برای حفظ خاک و تولید آب.
2- بازچرخانی آب: سرمایهگذاری عظیم در سیستمهای تصفیه و استفاده از پساب به عنوان منبع جدید.
3- همکاری بیندستگاهی: پایان بخشیدن به موازیکاری و ایجاد یک نهاد فرادست برای مدیریت یکپارچه آب.
4- آمایش سرزمین: جلوگیری از هرگونه بارگذاری جدید و تدوین سیاستهای تشویقی برای مهاجرت معکوس.
آینده البرز به سرعت در حال نوشته شدن است. انتخاب بین «تدبیر» و «فاجعه» در گروی تصمیماتی است که امروز گرفته میشود.
کمال شایگان، رئیس منابع طبیعی ساوجبلاغ، نیز از عملکرد موفق سازههای آبخیزداری در حوزه «فشند» خبر داد که با مساحتی حدود ۵۰۰۰ هکتار، سالانه از فرسایش ۳۰ هزار تن خاک جلوگیری و حدود ۴ میلیون مترمکعب آب را مدیریت میکند. به گفته وی، احداث این سازهها امکان ذخیره ۵۰۰ لیتر آب در ثانیه را فراهم کرده که به پاییندست منتقل میشود.
محدودیتهای ذاتی
با این حال، محمود نادرخانی با قاطعیت تأثیر این اقدامات را برای حل کلیت بحران ناکافی دانست. وی با اشاره به کاهش نزولات آسمانی گفت: «متأسفانه از سال ۱۳۴۰ تاکنون هیچ مطالعه منسجم ژیوفیزیک دو بعدی و سه بعدی بر روی آبخوانهای البرز انجام نشده است. تفسیرهای موجود حداکثر تا عمق ۷۰ متری را نشان میدهند، در حالی که چاههای نیروگاه منتظر قائم تا عمق ۳۵۰ متر حفر میشوند. بدون شناخت دقیق ژیوفیزیک، برنامهریزی برای آبخوانداری مانند حرکت در تاریکی است».
فرونشست زمین؛ زنگ خطر یک فاجعه خاموش
۴.۱. ریشهیابی یک بحران ملی
هشداردهندهترین بخش میزگرد به پدیده «فرونشست زمین» اختصاص داشت. محمد جهانشاهی با تشبیه منطقه به یک «کاسه آب»، ریشه مسئله را در برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی دانست: «در ۲۵ تا ۴۰ سال گذشته، ما در تمام بخشها بیش از آنچه وارد این کاسه شده، برداشت کردهایم. نتیجه قهری این عمل، افت سطح ایستابی و در نهایت، فرونشست زمین است».
۴.۲. آمارهای تکاندهنده از بارگذاری بیش از حد
جهانشاهی با ارائه آماری کلیدی، ابعاد فاجعه را آشکار کرد: «بر اساس مطالعات آمایش سرزمین، ما در منطقه ایران مرکزی (شامل البرز) به میزان ۲۲ برابر توان اکولوژیکی آن، بارگذاری جمعیتی و صنعتی انجام دادهایم.» وی برای اثبات این ناموزونی به آمار مصرف آب اشاره کرد:
میانگین مصرف آب کشاورزی در کشور: ۹۲٪ | در البرز: ۶۱٪ | در کرج: ۴۸٪
میانگین مصرف آب شرب در کشور: ۶٪ | در البرز: ۳۱٪ | در کرج: ۴۸٪
این ارقام به وضوح نشان میدهد که البرز تحت تأثیر سیاستهای کلان، به استانی کاملاً مسکونی-صنعتی تبدیل شده که الگوی مصرف آن با استانداردهای ملی کاملاً متفاوت است.
تقسیم مسئولیت؛ درسی برای حل بحران
نکته کلیدی دیگر که جهانشاهی بر آن تأکید کرد، «بیندستگاهی بودن» مشکل فرونشست بود. وی اظهار داشت: «جالب است بدانید ۱۴ دستگاه اجرایی در ایجاد این پدیده نقش دارند. سهم وزارت نیرو تنها ۱۳٪ است و ۸۷٪ باقیمانده بر عهده ۱۸ دستگاه دیگر، از جمله وزارت راه و شهرسازی با ۱۸٪ تأثیر است.» این آمار به خوبی اثبات میکند که حل بحران آب و فرونشست، تنها از عهده یک سازمان برنمیآید و نیازمند عزمی فرابخشی است.
راه حلهای کلان؛ گذار از مدیریت بحران به مدیریت پیشگیرانه
بازچرخانی آب؛ کلید طلایی نجات البرز
همه کارشناسان حاضر در میزگرد، بر سر یک راه حل کلیدی توافق داشتند: بازچرخانی و استفاده از پساب.
جهانشاهی با اشاره به مصرف سالانه ۱۱۹ میلیون متر مکعب آب شرب در البرز گفت: «با راندمان ۱۰-۱۵٪، حدود ۱۰۰ میلیون متر مکعب از این آب به پساب تبدیل میشود. نقطه ضعف اصلی ما همینجاست. خوشبختانه استاندار البرز جهتگیری بسیار خوبی در این زمینه اتخاذ کرده و شهرداریها موظف به تصفیه و استفاده از این پساب شدهاند. هدف، تزریق این آب به دشت به جای رهاسازی آن در ماهدشت است.»
بیات نیز از تشکیل «کارگروه مدیریت جامع حوزه آبخیز» تحت ریاست استاندار خبر داد و گفت: «در حال تهیه طرحی برای استفاده از این پساب در «زراعت چوب» در اراضی جنوب اشتهارد و نظرآباد هستیم. این کار هم به توسعه فضای سبز کمک میکند، هم آبخوانها را تغذیه میکند و هم از فرونشست جلوگیری میکند.»
تغییر پارادایم مدیریتی: از عرضه به تقاضا
جهانشاهی اساسیترین راه حل را «تغییر نگرش» دانست: «ما باید بپذیریم در مسیر اشتباهی حرکت کردهایم. راهکار واقعی «تمرکززدایی» و «مدیریت تقاضا» است. سیاستگذاری باید به سمتی برود که هزینه ماندن در مناطق بحرانی از نظر آبی برای مردم و صنایع به طور طبیعی بالا برود تا به مناطقی با شرایط بهتر کوچ کنند».
لزوم انجام مطالعات پایه و همکاری بیندستگاهی
نادرخانی بر انجام «مطالعات پایه ژیوفیزیک سهبعدی» برای شناخت دقیق آبخوانها تأکید کرد و گفت: «اولویت اول، داشتن نگاه راهبردی در سطح ملی است. نگاه منابع طبیعی معطوف به خاک و نگاه آب منطقهای معطوف به آب است وباید تعامل بین این دو نهاد ایجاد شود. ۷۶ درصد از اراضی استان تحت مدیریت منابع طبیعی است که میتواند با مشارکت آب منطقهای، آبخیزداری کند».
نتیجهگیری و جمعبندی
وضعیت منابع آبی استان البرز را میتوان به یک بیمار در آستانه بحران تشبیه کرد که همزمان به چندین بیماری مبتلاست: «خونریزی» (انتقال آب به خارج)، «فرسایش استخوان» (فرونشست زمین) و «سوءتغذیه» (عدم تغذیه آبخوانها). درمان این بیمار تنها با یک «مسکن» (انتقال آب موقت) ممکن نیست.