مهدی آهنگری- یکی از چهرههایی که بنا بر شواهد تاریخی ادامه حیاتش احتمالاً تاثیرگذار بر وفاق و اتحاد جامعه بهویژه احزاب و جریانهای سیاسی میشد، آیتالله سیدمحمود طالقانی است که در برهههای مختلف زندگیاش معمولاً در راستای کاهش اختلافات و تنشها برای پیشبرد حرکتهای اصلاحی و انقلابی عمل کرده است؛ کسی که براساس اسناد مختلفی که از فعالیت سیاسی او منتشر شده است.
بیست سال تبعید و زندان
شاید او را باید «سید وفاق» معرفی کرد. کسی که در تلاش بود آسیبها و اختلافات را گوشزد کند و مردم، انقلابیون و جریانهای مختلف قومی، سیاسی و جنسیتی را پای یک سفره بنشاند تا مانع از آشفتگی در حکومتی که برایش حداقل بیست سال تبعید و زندان و شکنجه دیده بود .
وفاق ملی
«وفاق ملی» اصطلاحی است که این ماه های اخیر از زبان مسعود پزشکیان، رئیسجمهوری مورد توجه تحلیلگران، کارشناسان، رسانهها و مردم قرار گرفته است؛ اصطلاحی که از مفهوم آکادمیک و سیاسی تا برداشتهای اجتماعی آن در این روزهای پس از نامگذاری دولت چهاردهم به نام «وفاق ملی» مورد ارزیابی و واکاوی قرار گرفته است و البته در برهههایی به واکاوی تاریخی این اصطلاح نیز پرداخته شده است.
آیت الله طالقانی سخنران اولین مراسم سالگرد محمد مصدق بر سر مزارش پس از پیروزی انقلاب اسلامی شد و در این سخنرانی از ضرورت حضور همه برای حل مشکلات کشور سخن گفت و از جریانهای مختلف خواست اختلافات را کنار بگذارند.
بررسی نظرات و عملکرد آیتالله سیدمحمود طالقانی در زمینه ایجاد وحدت ملی و حل اختلافات میان جریانهای سیاسی
«مرحوم آیتالله طالقانی یک چهره بسیار محبوب بودند. محبوبیت ایشان در زمان حیاتشان و همچنین در مراسم بزرگداشت ایشان، کاملاً عیان بود. به این دلیل، گروههایی سعی میکردند خودشان را به ایشان نزدیک کنند و عاطفه اجتماعی ایشان را بهخصوص در رابطه با نسل جوان برانگیزند و حمایت ایشان را جلب کنند و ایشان مکرر میگفتند که من میدانم نقص و انحرافی را که در این گروهها هست، ولی میترسم اگر آنها را به حال خودشان بگذاریم وضعشان از این هم بدتر شود. منطق ایشان این بود. بنابراین به آنها مجال میدادند که با ایشان آمد و شدها و ارتباط زیادی داشته باشند…»
آیتالله طالقانی سمبل و نمادی از وفاق ملی بود. آیتالله طالقانی سعی داشت با کارکردهای عملی، تضادهای موجود در جامعه را از بین ببرد.
غائله کردستان و ممانعت از تفرقه
کمتر از دو ماه از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود که درگیری و اختلاف بین برخی احزاب کُرد و نیروهای انقلاب موجب شد مناطق مختلفی در کردستان به هم بریزد و نیروهای تجزیهطلب هم از این فرصت استفاده کنند و با دامن زدن به تنشها به دنبال بهرهبرداری دست به توطئه بزنند.
افزایش درگیری ارتش و کُردهای منطقه وضعیت بحرانی شرایط به نحو دیگری رقم خورد و ارتش به مقابله پرداخت و همین موجب سفر آیتالله طالقانی و آیتالله سیدمحمد بهشتی به منطقه شد. در این زمینه بهشتی در خاطرهای چنین تعریف کرده است:«تأثر ایشان از این برادرکشیهایی که در کردستان به تحریک دشمن بهوجود میآمد، آنقدر فراوان و عمیق بود که ایشان را برمیافروخت…»
در نهایت به همت آیتالله طالقانی، شورای شهر سنندج جهت اداره شهر شکل گرفت و در این انتخابات، چندتن از دگراندیشان و مارکسیستها انتخاب شدند. در پی این حادثه آیتالله طالقانی بیانیهای نیز منتشر میکند که بر ضرورت توجه به اتحاد مردم و خواستههای آنها برای حفظ وحدت و ایجاد وفاق تاکید میکند. در بخشی از این بیانیه آمده است: «…از این جهت من مانند یک برادر و پدر دردمند که دردهای این ملت را که سالهاست لمس میکنم، بهخصوص دردها و رنجهای این ملت محروم کُرد را، اتهامات، زندانها، کشتارها، محرومیت از آزادی در سرنوشت خود، سالهاست لمس کردهام. و اکنون انتظار دارم که همه ملت کُرد، بهخصوص که من اکنون در میان آنها هستم، با وحدت نظر و هوشیاری بتوانند این منظور و این هدف مقدس را حفظ کنند.
دیگر سخنان وحدتآفرین طالقانی
آیتالله طالقانی علاوه بر مواردی مانند غائله کردستان یا شروع به کار حکومت جمهوری اسلامی ایران تلاش بسیار در رفع اختلافات در همان ماههایی که پس از پیروزی انقلاب تا فوتشان در قامت عضو شورای انقلاب، امامت جمعه تهران و برخی موارد دیگر حضور داشت؛ انجام داد. او در برخی سخنرانی عمومی دیگر نیز بر وحدت میان مردم و رفع اختلافات میان جریانهای سیاسی و حکومت پرداخت. نمونهاش در سالگرد قیام 30 تیر 31 که درباره کنار گذاشتن اختلافات گفت
دیگر آن که در ماه رمضان و در مراسم افطاری شهرداری که در مردادماه سال 58 در استادیوم انقلاب(ورزشگاه آزادی) انجام شد بر این موضوع اشاره کرد و با توجه به تجربه کردستان به انتقاد از بیتوجهی به ضرورت استفاده از مردم مناطق مختلف پرداخت
آیت الله طالقانی را همیشه در مسیر آشتی و وفاق به یاد میآورند. شاید او را باید «سید وفاق» معرفی کرد. کسی که در تلاش بود آسیبها و اختلافات را گوشزد کند و مردم، انقلابیون و جریانهای مختلف قومی، سیاسی و جنسیتی را پای یک سفره بنشاند.
سید محمود طالقانی را بدون شک باید یکی از چهرههای نامدار سه عرصه فقاهت و سیاست و اجرا در این دوره و زمانه دانست. هوش و نبوغ سیاسی وی در هدایتگری جریانهای گوناگون فکری و قدرت عمل و جسارت او در مسئولیتهای که داشت و ارزش و اعتبار علمی وی در امور دینی و مذهبی از طالقانی بعنوان انسان راستین زمانه خود و یک ایدئولوگ سیاسی و مذهبی ساخته و معرفی کرده بود. او بعدها به عنوان مراد بسیاری از رهبران سیاسی و انقلابی شد و رهروان فکری خاص خود را پیدا کرد و در عرصه اصلاحات اجتماعی حرف و سخنهای بسیار و طرح و برنامههای فراوانی داشت. میتوان طالقانی را بزرگ مصلح اجتماعی زمانه و انسانی محبوب و با نفوذ در میان طبقات مختلف مردم و ارکان بالای قدرت و سیاست در ایران قبل و بعد از انقلاب دانست.