رضا تاجی، نوجوانی از شهر گرمدره بود که در سال ۱۳۴۶ به دنیا آمد. او در خانوادهای ساده و زحمتکش بزرگ شد و تحصیل خود را تا سال دوم راهنمایی ادامه داد.
رضا از همان کودکی علاقه زیادی به کارهای فنی داشت و با دستهای کوچکش وسایل خانه، دوچرخه و موتور را تعمیر میکرد.
با آغاز جنگ تحمیلی، دلش آرام نگرفت و در حالی که هنوز نوجوانی بیش نبود، با روحیهای سرشار از ایمان، به جبهههای دفاع مقدس شتافت. سرانجام در تاریخ ۱۶ فروردین ۱۳۶۵، در منطقه عملیاتی پنجوین عراق، به آرزویش رسید و به شهادت نائل آمد.
ویژگیهای برجسته شهید:
پرتلاش و مسئولیتپذیر: از کودکی کار میکرد تا کمکخرج خانواده باشد.
فنی و خلاق: در تعمیر وسایل استاد بود و همیشه دنبال یادگیری بود.
باایمان و شجاع: هنوز آموزش کامل ندیده بود، اما داوطلبانه وارد میدان نبرد شد.
فروتن و بیادعا: کارهایش را برای خدا انجام میداد، بیهیچ چشمداشتی.
دلسوز و کمکحال دیگران: چه در کوچههای گرمدره، چه در خاک داغ پنجوین، همیشه به فکر دیگران بود.
فرازی از خاطرات همرزمانش:
یکی از همرزمانش تعریف میکند: “رضا تازه آمده بود جبهه. بچه بود، اما انگار دلش هزار ساله بود… شب عملیات، دیدم با لبخند، جعبه مهمات را بلند کرد و گفت: ‘من میبرم، خسته شدی حاجی…’ نگذاشت جواب بدهم. دوید سمت خط. چند لحظه بعد صدای انفجار آمد… وقتی رسیدیم، فقط چفیهاش مانده بود و یک قرآن کوچک که همیشه توی جیبش میگذاشت.
رضا تاجی، یک قهرمان واقعی از همین کوچههای شهر گرمدره بود. نه ژنرال بود، نه بزرگسال؛ اما دلش آنقدر بزرگ بود که در آسمان، جای یک ستاره به نام خودش باز کرد.
او به ما یاد داد:”هر کس در هر سن و کاری، اگر با دلش بجنگد، قهرمان است.”