نسترن کیوانپور - در جهانی که شهرها، بیش از هر زمان دیگری، خود را به معرضِ نمایش میگذارند و در رقابتی تنگاتنگ برای جلب نظرها هستند، نما درست مانند چهرهی انسان، به شناسنامهی بیرونی شهر بدل میشود. این چهره، قصهی هویت، فرهنگ و تاریخ یک جامعه را روایت میکند و نخستین تصویری است که از شهر در ذهن هر بینندهای نقش میبندد؛ چه ساکنان آن باشند و چه مسافری که تازه از راه رسیده است. اما حقیقت آن است که وقتی چشمها در شهرهای ایران، بهویژه در کلانشهر کرج، چرخانده میشود، آنچه دیده میشود، بیشتر به آشفتگی بصری شباهت دارد تا هویتی منسجم و دلپذیر. گویی هر ساختمانی ساز خود را مینوازد و از هماهنگی خبری نیست. این نماها، بهجای آنکه از وحدت و انسجام شهری سخن بگویند، بیشتر حس سردرگمی را به بیننده منتقل میکنند.
حسین مهاجری، عضو شورای اسلامی شهر کرج، با انتقاد از وضعیت فعلی نمای شهری این شهر، معتقد است که طی دهههای گذشته، ساختوسازهای بیقاعده، بدون راهبردی مشخص و فاقد ضوابط کارآمد، موجب شکلگیری ناهنجاریهای گسترده در سیمای شهری کرج شدهاند.
او با اشاره به ضرورت گذار از این وضعیت نابسامان، بر لزوم حرکت به سوی “هماهنگی معماری” تأکید میکند.
مهاجری میگوید: “متأسفانه در طول چند دهه گذشته، ساختوسازهای بیقاعده و بدون انسجام موجب شکلگیری ناهماهنگیهای بصری گسترده در نمای شهری کرج شده است. نمیتوان ساختمانهای قدیمی را صرفاً به دلیل عدم تطابق با نمای جدید تخریب کرد، اما باید با ایجاد ضوابط و اجرای دقیق آن در ساخ2توسازهای جدید، بهتدریج و طی یک بازه زمانی چند دهساله، به سمت وحدت و انسجام در نمای شهری حرکت کنیم.”
شهرسازی جهانی و مفهوم نمای معنادار
در رویکردهای نوین شهرسازی جهانی، نما صرفاً عنصری تزئینی یا بیرونی تلقی نمیشود، بلکه بخشی از تجربه زیسته شهروندان و بستری برای ارتباط معناگرایانه با فضا است. در مدلهای موفق توسعه شهری، نماها باید همزمان کارکردی، زیباییشناسانه، بومیگرا و سازگار با اقلیم باشند. در شهرهایی مانند بارسلونا، کپنهاگ و توکیو، دستورالعملهای طراحی نما بهگونهای تدوین شدهاند که هم هویت محلی را حفظ میکنند و هم امکان خلاقیت معمارانه را فراهم میآورند.
اما در ایران، فقدان سیاستهای جامع و نبود نظارت مؤثر باعث شده تا نماهای شهری به فضایی برای آزمونوخطای سلایق فردی و بازار سرمایهداری بدل شوند؛ وضعیتی که نهتنها زیبایی بصری را خدشهدار میکند بلکه هویت تاریخی و فرهنگی شهرها را نیز از میان میبرد.
هویت ایرانی: از گذشته تا معاصر
نما در شهرهای ایرانی همواره حامل معنا بوده است. از نقش رواقهای خشتی در بافتهای سنتی گرفته تا کاشیکاریهای نفیس دوره صفوی، نمای ساختمانها بخشی از نظام زیباییشناسی و کارکردی معماری ایران بودهاند. این ویژگی نهفقط جلوهگر هنر معماران ایرانی، بلکه تجلی فرهنگ زیستی، اقلیمی و دینی جامعه بوده است. امروزه اما این پیوستگی تاریخی گسسته شده و شهرهای ما با آشفتهنمایی و بیهویتی درگیر هستند.
“کمیته نما”؛ تلاشی در جهت اصلاح
در این میان، شورای اسلامی شهر کرج با ایجاد کمیته نما گامهایی برای اصلاح این وضعیت برداشته است. به گفته مهاجری، این کمیته متشکل از نمایندگان شورای شهر، شهرداری، نظام مهندسی و کارشناسان معماری است که نماهای سهبعدی پروژههای شاخص شهری را بررسی، اصلاح و در صورت نیاز رد میکنند.
او میافزاید: “اعضای شورای شهر نیز در این کمیته حضور دارند و با نگاهی تخصصی، تلاش میشود تا کیفیت بصری نمای پروژهها ارتقاء یابد. بهعنوان نمونه، اصلاح نمای بازار کیش در منطقه هفتتیر یکی از خروجیهای موفق این کمیته بوده است.”
گرهگشایی از چالشهای قدیمی با مدیریت نوین
مهاجری همچنین با اشاره به رشد پروژههای عمرانی در سالهای اخیر، از مدیریت صحیح مالی و تحقق بالای بودجههای سالانه بهعنوان ابزارهایی برای حل مشکلات زیرساختی و شهری یاد میکند. او از پروژههایی مانند مترو، آزادراه شمالی، پل B1 و تقاطعهای موذن، گوهردشت و جمهوری نام میبرد و تأکید میکند که همه اینها در راستای ارتقاء کیفیت زندگی شهری و تسهیل در عبور و مرور طراحی شدهاند.
ضرورت بازگشت به شهرسازی هویتمحور
نقش نما در ساخت هویت بصری شهر انکارناپذیر است. نمیتوان انتظار داشت شهری زیبا، منسجم و قابلافتخار داشت، بدون آنکه به نمای ساختمانها، مصالح مورد استفاده، رنگ، فرم، بافت و انسجام کلی اندیشیده شود. شهرسازی نوین جهانی به ما نشان داده است که میان شهر زیبا و شهر زیستپذیر، پیوندی عمیق وجود دارد.
اصلاح نمای شهری، امری دفعی نیست بلکه فرآیندی تدریجی و تخصصی است که نیازمند قوانین روشن، نهادهای اجرایی کارآمد، مشارکت متخصصان و تعامل با مردم است. کرج به عنوان یکی از کلانشهرهای مهم ایران، میتواند با تکیه بر همین مسیر، از شهر آشفته به شهری هویتمند و یکپارچه در منظر شهری بدل شود.
بازآفرینی نما، گامی در جهت بازآفرینی روح شهر است؛ شهری که نهفقط مکان زندگی، بلکه جلوهای از فرهنگ، هویت و رؤیای جمعی شهروندان است.