سیاست 25 خرداد 1404 - 2 هفته پیش زمان تقریبی مطالعه: 5 دقیقه
کپی شد!
0
پیام‌آشنا پاسخ چندلایه ایران به تجاوز رژیم صهیونیستی را بررسی می‌کند

پاسخ حیدری؛ نمایش اقتدار در نبرد اراده‌ها

باهره حیدری - در یکی از تعیین‌کننده‌ترین مقاطع در نظم امنیتی منطقه غرب آسیا از زمان جنگ ۳۳ روزه لبنان تاکنون، جمهوری اسلامی ایران با پاسخی هدفمند، چندلایه و راهبردی به تجاوز صهیونیستی، نه‌تنها انتقام خون فرماندهان شهید خود را گرفت، بلکه نشان داد که معادلات بازدارندگی منطقه‌ای به‌صورت بنیادین تغییر کرده است. اگر در سال ۲۰۰۶، حزب‌الله لبنان با پشتیبانی راهبردی ایران توانست بنیان شکست‌ناپذیری ارتش صهیونیستی را در هم بشکند، امروز خود جمهوری اسلامی ایران در قامت معمار توازن قوا وارد صحنه شده و مستقیماً قواعد بازی را بازنویسی می‌کند.

شهادت چند تن از برجسته‌ترین فرماندهان نظامی کشور، لحظه‌ای تاریخی در آزمون تاب‌آوری و انسجام ساختاری بود. اما به‌جای فروپاشی یا انفعال، آنچه به‌سرعت بروز یافت، عقلانیت انقلابی در فرماندهی، هماهنگی بین‌سازمانی و تصمیم‌گیری قاطع در میدان عمل بود.

پاسخ ایران، صرفاً یک انتقام نبود؛ بلکه پیامی صریح به دشمنان منطقه‌ای و جهانی بود که دوران ضربه‌زدن بدون پاسخ به پایان رسیده و نظم نوینی در حال شکل‌گیری است؛ نظمی با مرکزیت تهران.

شهادت فرماندهان ارشد نیروهای مسلح نظیر سردار سرلشکر سلامی، سردار رشید، سردار حاجی‌زاده و سردار باقری، شوک نخستین را به ساختار فرماندهی نظام وارد کرد. اما تدبیر ولی‌فقیه و فرمانده معظم کل قوا در انتصاب سریع و هوشمندانه چهره‌های باتجربه‌ای نظیر سردار پاکپور، امیر موسوی و سردار شادمانی، نشان از استمرار فرماندهی مستحکم در دل بحران دارد. این گزینش‌ها نه‌تنها خلأ قدرت ایجاد نکرد، بلکه به دشمن فهماند که عمق کادرسازی در نظام جمهوری اسلامی، سرمایه‌ای پایان‌ناپذیر است.

 عملیات وعده صادق ۳؛ تثبیت بازدارندگی فعال

واکنش نظامی ایران در قالب عملیات وعده صادق ۳ نه‌تنها یک پاسخ تلافی‌جویانه به ترور فرماندهان عالی‌رتبه بود، بلکه دارای ماهیتی راهبردی در چارچوب “بازدارندگی فعال” محسوب می‌شود. در این عملیات، جمهوری اسلامی ایران با بهره‌گیری از طیف متنوعی از توانمندی‌های تهاجمی از جمله موشک‌های نقطه‌زن، پهپادهای انتحاری دوربرد، و عملیات سایبری هماهنگ، موفق شد تصویری کاملاً نو از توازن قوا در منطقه غرب آسیا ارائه دهد.

نکته کلیدی در این عملیات، نه فقط شدت پاسخ بلکه نظم هدفمند در انتخاب اهداف بود. بر خلاف تصور برخی محافل غربی که انتظار واکنش احساسی و بی‌محابای ایران را داشتند، اهداف مورد اصابت، مراکز اطلاعاتی، پایگاه‌های عملیاتی و زیرساخت‌های پشتیبانی ارتش رژیم صهیونیستی بود که در پروژه ترور نقش مستقیم یا پشتیبان داشتند.

این عملیات همچنین پیام روشنی به متحدان رژیم صهیونیستی به‌ویژه ایالات متحده داشت؛ تداوم حمایت یک‌جانبه از تل‌آویو، هزینه‌ای مستقیم برای امنیت منافع آمریکا در منطقه ایجاد خواهد کرد. جابه‌جایی ناوهای آمریکایی به سواحل فلسطین اشغالی، به‌جای اینکه عامل بازدارنده باشد، به یک متغیر هزینه‌ساز بدل شده است.

به‌عبارتی، ایران با این اقدام نه‌تنها به تثبیت اصل «پاسخ در هر سطح به هر سطح تجاوز» پرداخت، بلکه نشان داد که دیگر قواعد بازدارندگی کلاسیک در منطقه موضوعیت ندارد و باید از این پس معادلات جدیدی بر مبنای اقتدار هوشمند جمهوری اسلامی تنظیم شود.

 دیپلماسی جنگ؛ امتداد میدان در عرصه سازمان ملل

همزمان با پاسخ نظامی، ایران صحنه را در عرصه دیپلماتیک نیز واگذار نکرد. صدای تهران از تریبون شورای امنیت شنیده شد. جمهوری اسلامی با اتخاذ مواضعی صریح، نقش واشنگتن در ماجراجویی صهیونیست‌ها را برجسته کرد. تعلیق عملی مذاکرات منطقه‌ای و بین‌المللی تا روشن شدن ابعاد تجاوز اخیر، نشان از دیپلماسی فعال در وضعیت جنگی دارد.

افکار عمومی جهانی نیز در حال تغییر مسیر است؛ نتایج نظرسنجی دانشگاه مریلند و مواضع شخصیت‌هایی از حزب دموکرات آمریکا حاکی از افول سرمایه مشروعیت سیاسی رژیم صهیونیستی در سطح جهانی است.

 جبهه مقاومت در وضع حمله فعال

این عملیات، تنها پاسخی از سوی جمهوری اسلامی نبود؛ بلکه پیام‌آور مرحله‌ای جدید از “حمله فعال محور مقاومت” بود. از نوار غزه تا کرانه باختری، از جنوب لبنان تا صنعا، اکنون جبهه مقاومت در وضع تعرض قرار گرفته و ابتکار عمل را در میدان به دست گرفته است.

حملات هم‌زمان از یمن به تنگه باب‌المندب، عملیات حزب‌الله در الجلیل و تهدیدات حشد الشعبی در عراق، مکمل دیپلماسی موشکی جمهوری اسلامی بودند. پدیده جدید این است که دشمن، در چند جبهه و به شکل ناهمگون، تحت فشار قرار گرفته و توان تمرکز خود را از دست داده است.

 نبرد شناختی دشمن؛ از تهدید نرم تا مهار اطلاعاتی

همزمان با آغاز عملیات، رژیم صهیونیستی و اتاق‌های جنگ روانی متصل به آن در رسانه‌های غربی، وارد مرحله‌ای جدید از جنگ ترکیبی شناختی علیه جمهوری اسلامی شدند. این جنگ با هدف ایجاد اختلال در روحیه مردم، تشویش افکار عمومی و تضعیف انسجام ملی آغاز شد.

برخی سناریوهای آن عبارت بودند از:

•             اجرای آتش‌سوزی‌های زنجیره‌ای در زیرساخت‌های حساس شهری و صنعتی

•             ایجاد اختلال در سامانه‌های شهری هوشمند به‌ویژه در تهران، اصفهان و شیراز

•             پخش گسترده شایعات ساختگی درباره اختلاف در نیروهای مسلح و دولت

•             استفاده از اکانت‌های جعلی در شبکه‌های اجتماعی برای تزریق احساس بی‌ثباتی

•             بمباران رسانه‌ای توسط شبکه‌هایی نظیر ایران‌اینترنشنال و دیگر رسانه های معاند

اما آنچه رخ داد، مهار سریع، هماهنگ و هوشمند این جنگ اطلاعاتی توسط ساختار امنیتی جمهوری اسلامی بود. مرکز ملی فضای مجازی با همکاری وزارت اطلاعات و سپاه سایبری، در کمترین زمان ممکن اقدام به مهار محتوای بحران‌ساز کرد. پلیس فتا نیز با هشدار به کاربران فضای مجازی، زمین عملیات روانی را از دشمن پس گرفت.

در عین حال، صداوسیما و خبرگزاری‌ها و دیگر رسانه ها با تبیین دقیق ابعاد تجاوز، طراحی عملیات، شهادت فرماندهان و پاسخ قاطع ایران، اقدام به بازتعریف روایت حاکم بر افکار عمومی کردند. در این میان، نقش رسانه‌های میدانی مانند شبکه العالم و پرس‌تی‌وی در شکستن انحصار رسانه‌ای غرب کاملاً برجسته بود.

در واقع، دشمن می‌خواست افکار عمومی را با ابزار شناختی منفعل کند؛ اما پاسخ ایران در میدان اطلاعاتی، به‌نوعی بازدارندگی سایبری-روانی علیه پروژه بی‌ثبات‌سازی بود.

 پیام‌های چندلایه به بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای

جمهوری اسلامی ایران با عملیات وعده صادق ۳، فراتر از یک اقدام نظامی، یک سیگنال چندلایه راهبردی به محیط پیرامونی و فرامنطقه‌ای صادر کرد. این پیام‌ها را می‌توان در سه سطح تحلیل نمود:

الف) به رژیم صهیونیستی: تغییر پارادایم بازدارندگی

پیام اصلی به تل‌آویو این بود که دوران حملات یک‌طرفه، ترور فرماندهان و تجاوزات بی‌پاسخ گذشته است. جمهوری اسلامی اکنون نه‌تنها توان پاسخ مستقیم دارد، بلکه می‌تواند از طریق هم‌افزایی با محور مقاومت، عرصه جغرافیایی مقابله را تا مرزهای رژیم اشغالی گسترش دهد. همچنین، آسیب‌پذیری گنبد آهنین و پدافند چندلایه صهیونیستی، شکست در «جنگ ادراکی» را برای تل‌آویو تثبیت کرد.

ب) به آمریکا و متحدان غربی: هزینه سنگین حمایت کور از صهیونیسم

ایران به‌وضوح به واشنگتن پیام داد که حمایت بی‌قید و شرط از رژیم صهیونیستی، مستقیماً امنیت منافع ایالات متحده در منطقه را تهدید خواهد کرد. حمله احتمالی به پایگاه‌های آمریکایی در سوریه، عراق، یا حتی منطقه خلیج فارس، از ابزارهایی است که جمهوری اسلامی در صورت ادامه تحریکات، در اختیار دارد.

از سوی دیگر، به اروپا نیز این پیام داده شد که امنیت انرژی، امنیت مسیرهای دریایی، و ثبات ژئوپلیتیکی غرب آسیا بدون نقش‌آفرینی سازنده ایران، غیرممکن خواهد بود.

ج) به کشورهای عربی منطقه: بازی با آتش هزینه دارد

حکام برخی کشورهای عربی که تلاش دارند با عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی، مسیر بقای خود را تضمین کنند، اکنون با پیام روشنی مواجه شده‌اند: هم‌پیمانی با رژیم صهیونیستی نه‌تنها امنیت نمی‌آورد، بلکه آنان را به خطوط مقدم تقابل خواهد کشاند.

در نقطه مقابل، دولت‌های مستقلی نظیر سوریه، عراق، یمن و لبنان که به محور مقاومت نزدیک هستند، شاهد افزایش نقش ژئوپلیتیکی خود در نظم جدید منطقه‌ای خواهند بود.

پاسخ ایران به تجاوز اخیر، نمونه‌ای از «اقتدار هوشمند» در میدان نبرد مدرن بود؛ ترکیبی از واکنش نظامی، دیپلماسی فعال، عملیات روانی معکوس، و اتحاد جبهه مقاومت. دشمنان جمهوری اسلامی اکنون در موقعیتی قرار دارند که نه تنها از پاسخ می‌هراسند، بلکه دیگر نمی‌توانند با روش‌های پیشین توازن قوا را حفظ کنند.

شهادت فرماندهان، آغازگر فصل جدیدی از عقلانیت انقلابی در ساختار دفاعی ایران بود. آینده‌ این نبرد، نشان خواهد داد که جمهوری اسلامی نه‌تنها بازیگر صحنه، بلکه طراح و تعیین‌کننده خطوط قرمز جدید در خاورمیانه است.

نویسنده
payam
مطالب مرتبط
  • نظراتی که حاوی حرف های رکیک و افترا باشد به هیچ عنوان پذیرفته نمیشوند
  • حتما با کیبورد فارسی اقدام به ارسال دیدگاه کنید فینگلیش به هیچ هنوان پذیرفته نمیشوند
  • ادب و احترام را در برخورد با دیگران رعایت فرمایید.
نظرات

دیدگاهتان را بنویسید!

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *