اختصاصی پیام آشنا- ایران با بیش از ۳۰۰ روز آفتابی در سال و ظرفیت بالای تابش خورشیدی، یکی از مستعدترین کشورها برای توسعه انرژیهای تجدیدپذیر است؛ با این حال سهم انرژی پاک در تولید برق کشور کمتر از یک درصد است. این در حالی است که همسایگان منطقهای با سرعتی بسیار بیشتر در حال تبدیل خورشید به سرمایه ملی هستند. پرسش اصلی اینجاست: چرا با وجود ظرفیتهای عظیم، سیاستگذاری و اجرا در ایران همچنان کند و ناپایدار است؟
رئیسجمهور در تازهترین اظهارات خود با تأکید بر اینکه آغاز پروژههای تولید برق نباید به هیچ وجه معطل بماند، تصریح کرده است که هدف دولت چهاردهم تکمیل نیروگاههای تجدیدپذیر بدون فشار مضاعف بر ذخایر ارزی کشور است. مسعود پزشکیان همچنین هشدار داد که تأخیر در اجرای طرحها، کشور را در چرخه خاموشیها و ناترازی انرژی گرفتار خواهد کرد.
اگرچه این موضعگیری نشان از عزم دولت برای سرعتبخشی به پروژهها دارد، اما مرور تجربههای گذشته گویای آن است که هر بار وابستگی بیش از حد به منابع مالی ارزی، پروژههای تجدیدپذیر را در مرحله وعده متوقف کرده است. این ناپایداری در سیاستگذاری انرژی بیش از هر چیز به اتکای تاریخی کشور به نفت و گاز بازمیگردد؛ جایی که هر بار با افزایش صادرات نفت، اهمیت تنوعبخشی به سبد انرژی کاهش یافته و با افت درآمدهای نفتی، دوباره سخن از انرژیهای پاک به میان آمده است.
ظرفیتهای بالفعل، عملکردهای ناقص
بر اساس گزارشهای رسمی، سهم انرژیهای تجدیدپذیر از تولید برق کشور همچنان بسیار محدود و حدود ۱.۷ تا ۱.۹ درصد است؛ رقمی که با ظرفیتهای جغرافیایی ایران همخوانی ندارد. نیروگاههای خورشیدی با سهم حدود ۶۹ درصدی، جایگاه اصلی را در میان تجدیدپذیرها دارند، اما این میزان در مقایسه با کشورهای منطقه ناچیز است. برای نمونه، امارات متحده عربی بیش از ۹۶۰۰ مگاوات و عربستان سعودی بیش از ۴۵۰۰ مگاوات ظرفیت خورشیدی نصبشده دارند؛ در حالی که ایران با تابش خورشید بهمراتب گستردهتر و قویتر، هنوز در مقیاسهای کوچک متوقف مانده است.
ناترازی انرژی و بهای آن برای صنعت
بحران ناترازی انرژی در سالهای اخیر صنایع کشور را به شدت تحت فشار قرار داده است. تعطیلی مکرر خطوط تولید، خسارت به تجهیزات و افزایش هزینههای عملیاتی، تنها بخشی از پیامدهای کمبود برق بوده است. در چنین شرایطی، راهبرد توسعه نیروگاههای خورشیدی در شهرکهای صنعتی میتواند بخشی از بحران را کاهش دهد. به همین دلیل دولت و مجلس طی سالهای اخیر قوانینی همچون «قانون توسعه برق» و «قانون مانعزدایی از توسعه برق تجدیدپذیر» را تصویب کردهاند که صنایع پرمصرف را ملزم به تأمین بخشی از برق خود از منابع پاک میکند.
با این حال، آنچه در عمل مشاهده میشود فاصلهای عمیق میان تصویب قوانین و اجرای مؤثر آنها است. بسیاری از صنایع همچنان به سوختهای فسیلی یا دیزل ژنراتورها متکی هستند؛ راهحلی پرهزینه و آلاینده که برخلاف اهداف توسعه پایدار است.
انرژی خورشیدی در سطح خرد؛ فرصتهای از دسترفته
یکی از سیاستهای وزارت نیرو، تشویق تولید برق خورشیدی در بخش خانگی بوده است اما موانع فرهنگی، بیاعتمادی به بازگشت سرمایه و ضعف حمایتهای مالی باعث شده مردم استقبال چندانی از آن نکنند. پژوهشها نشان میدهد آموزش، اطلاعرسانی و ایجاد انگیزه میتواند در افزایش استفاده از صفحات فتوولتائیک و آبگرمکنهای خورشیدی نقش تعیینکننده داشته باشد. در کشوری که ۳۴ درصد مصرف انرژی در بخش ساختمان است، غفلت از این ظرفیت به معنای استمرار فشار بر شبکه ملی برق خواهد بود.
راهی به سوی آینده یا تکرار گذشته؟
عضویت ایران در اتحادیه بینالمللی انرژی خورشیدی و همکاریهای خارجی میتواند زمینه انتقال دانش فنی و جذب سرمایهگذاری را فراهم کند. همچنین طرحهای اخیر در شهرکهای صنعتی ـ از جمله نیروگاه ۳۲ مگاواتی شمسآباد و مجموعه پروژههای ۴۰۰ مگاواتی در چهار استان ـ اگر با سرعت و نظارت دقیق پیش برود، نقطه آغازی برای تغییر الگوی انرژی کشور خواهد بود.
اما واقعیت این است که تجربههای پیشین نشان میدهد خطر عقبنشینی دوباره وجود دارد. تا زمانی که سیاستگذاری انرژی در ایران وابسته به نوسان صادرات نفت و درآمدهای ارزی باقی بماند، انرژی خورشیدی و سایر تجدیدپذیرها در حاشیه خواهند ماند.
ایران امروز بر سر یک دوراهی ایستاده است: یا همچنان با سیاستهای مقطعی و وابسته به نفت، فرصتهای طلایی انرژی خورشیدی را از دست خواهد داد، یا با اتخاذ سیاستهای پایدار، شفاف و الزامآور میتواند جایگاه خود را در منطقه تثبیت کند. آنچه مسلم است، ادامه مسیر فعلی نه تنها بحران خاموشی و ناترازی انرژی را حل نخواهد کرد، بلکه هزینههای اقتصادی و محیط زیستی آن را برای نسلهای آینده سنگینتر خواهد ساخت.