اختصاصی پیام آشنا- در سایه حملات نظامی بیسابقه به تأسیسات هستهای ایران و پیچیدهتر شدن معادلات منطقهای، پرونده هستهای بار دیگر به کانون مناقشات جهانی بازگشته است. در این میان، مواضع صریح و صلابتآمیز جمهوری اسلامی ایران، بهویژه در اظهارات اخیر مجید تختروانچی، معاون سیاسی وزارت امور خارجه، نقطه عطفی در بازتعریف معادله دیپلماسی هستهای محسوب میشود. از سوی دیگر، اظهارات رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، با لحنی سیاستزده و در مواردی جانبدارانه، بر تنشها افزوده و پرسشهایی جدی درباره بیطرفی این نهاد فنی برانگیخته است.
این گزارش با رویکردی تحلیلی، به بررسی عمق مواضع رسمی ایران، راهبردهای تقابلی و بازدارنده تهران، و همچنین تأثیر دوگانه آژانس در پرونده هستهای میپردازد؛ و تلاش میکند نشان دهد که چگونه جمهوری اسلامی با اتکا به قدرت علمی، ظرفیت بازدارندگی و دیپلماسی هوشمند، در حال بازنویسی قواعد بازی در میدان پرمخاطره هستهای است.
اظهارات اخیر مجید تختروانچی، مبنی بر مشروطسازی ازسرگیری مذاکرات هستهای به توقف اقدامات تجاوزکارانه، نشانهای از گذار ایران از موضع دفاعی به راهبردی فعال و پیشدستانه در عرصه دیپلماسی هستهای است. این تحول نشان میدهد تهران دیگر حاضر نیست تحت منطق «چماق و مذاکره» وارد گفتگو شود، بلکه آغاز هرگونه روند دیپلماتیک را به احراز نیت صادقانه طرف مقابل منوط کرده است.
تاکید بر ادامه غنیسازی ۶۰ درصدی – در برابر خواست آمریکا برای توقف آن – حامل پیامی دوگانه است: نخست، تثبیت فناوری هستهای بومی در چارچوب حقوق بینالملل؛ دوم، تعیین مرزهای صریح برای تهدیدهای نظامی. تختروانچی تهدید به استفاده از زور را نه یک ابزار مشروع دیپلماتیک، بلکه مصداق «قانون جنگل» و بیقانونی بینالمللی توصیف میکند؛ عبارتی که صراحتاً آدرس سیاستهای بازدارنده را به واشنگتن و تلآویو میدهد.
همچنین، تأکید او بر «پاسخ کوبنده» در صورت ادامه تجاوزات، از سویی پیامی بازدارنده به دشمنان است، و از سوی دیگر تلاشی برای تقویت انسجام داخلی و نمایش وحدت ملی در برابر تهدیدهای خارجی. در شرایطی که برخی بازیگران منطقهای و غربی بر گسلهای داخلی در ایران حساب باز کردهاند، این نوع اظهارات بر پیوند میان امنیت ملی و غرور هستهای بهعنوان نقطه اشتراک طیفهای مختلف مردم تأکید دارد.
از منظر تحلیلگران، این تغییر لحن حاکی از پایان دوران «مذاکره تحت فشار» و ورود به مرحله «مذاکره مشروط بر احترام» است؛ مرحلهای که در آن ایران نهتنها موضع واکنشی ندارد، بلکه با تعیین شروط، قواعد بازی دیپلماتیک را بازنویسی میکند.
نقش آژانس و چالشهای پیشرو
نقش آژانس بینالمللی انرژی اتمی بهعنوان نهاد فنی ناظر بر برنامههای هستهای کشورها، ذاتاً باید از منازعات ژئوپولیتیکی و ارادههای قدرتهای بزرگ مستقل باشد؛ اما سخنان اخیر رافائل گروسی، مدیرکل آژانس، درباره وضعیت نظارتها در ایران، بار دیگر این پرسش بنیادین را مطرح میکند: آیا آژانس همچنان نهادی فنی است یا به ابزاری برای فشار سیاسی بدل شده است؟
تحلیل مواضع گروسی در هفتههای اخیر نشان میدهد که آژانس با نوعی «افزایش حساسیت انتخابی» مواجه شده است. در حالی که ایران همچنان به ارائه دسترسیهای ضروری بر اساس پادمانهای آژانس ادامه داده، گروسی در گزارشها و مصاحبههایش بر ابعاد غیرشفاف و «نگرانکننده» تأکید میکند، بدون آنکه از اقدامات تجاوزکارانهای که اساساً ثبات و همکاری فنی را نابود کردهاند، سخنی به میان آورد. این سکوت در برابر حملات نظامی به تأسیسات هستهای ایران – که حتی به شهادت کارکنان غیرنظامی منجر شده – بیطرفی آژانس را بهشدت زیر سوال برده است.
ایران بارها اعلام کرده که برنامه هستهایاش صلحآمیز، تحت نظارت، و مطابق با حقوق مسلم هر کشور عضو انپیتی است. از نگاه تهران، آژانس باید از نقش ناظر به میانجی اعتماد بازگردد، نه اینکه با سوگیریهای سیاسی، مشروعیت فنی خود را تضعیف کند. مادامی که گروسی از محکوم کردن نقض آشکار منشور ملل متحد توسط آمریکا و اسرائیل طفره میرود، سخن گفتن از «نگرانیهای فنی» بیمعنا و حتی گمراهکننده خواهد بود.
در واقع، چالش پیشروی آژانس نه در فناوری غنیسازی ایران، بلکه در بحران اعتماد است. اگر این نهاد نتواند فاصله خود را از قدرتهای متجاوز حفظ کند، ایران و سایر کشورهای مستقل، آن را بهعنوان ابزار فشار و نه مرجع تخصصی خواهند دید. و این، نهتنها برای آژانس، بلکه برای کل نظم منع اشاعه هستهای یک زنگ خطر خواهد بود.
قدرت هستهای و موقعیت استراتژیک ایران
ایران امروز یکی از کشورهای پیشرو در فناوری هستهای منطقه است که با تکیه بر دانش بومی و زیرساختهای قوی، توانسته سطح غنیسازی اورانیوم را به ۶۰ درصد برساند؛ سطحی که برای کاربردهای صلحآمیز پیشرفته در حوزه پزشکی، انرژی و تحقیقات علمی بسیار حیاتی است.
این پیشرفتها، همزمان با توسعه توان دفاعی، ایران را به بازیگری قدرتمند در عرصه منطقهای و جهانی تبدیل کرده است که توانایی دفاع از حقوق و منافع خود را به روشنی نشان داده است.
چشمانداز و پیامدها
اگرچه ایران خواهان گفتوگو و دیپلماسی است، اما این گفتوگوها فقط در شرایط احترام متقابل و توقف تجاوزات امکانپذیر خواهد بود. ادامه حملات نظامی و سیاستهای یکجانبهگرایانه آمریکا و رژیم صهیونیستی، راه را برای تشدید تنشها و احتمالا واکنشهای شدیدتر ایران باز خواهد گذاشت.
این وضعیت پیچیده نیازمند بازنگری جدی در سیاستهای بینالمللی نسبت به ایران است تا از طریق راهحلهای دیپلماتیک و عادلانه، مسیر بازگشت به مذاکرات و صلح پایدار هموار شود.
مواضع اعلامشده از سوی جمهوری اسلامی ایران، بهویژه در سخنان روشن و بیپرده تختروانچی، بازتاب یک راهبرد کلان و جدید است؛ راهبردی که دیگر بر پایه صبر استراتژیک و امید به حسننیت طرفهای غربی استوار نیست، بلکه بر پایه بازدارندگی فعال، دیپلماسی مقتدر و صیانت بیقید و شرط از منافع ملی بنا شده است.
در مجموع، ایران اکنون در حال بازتعریف نقش خود در معادله هستهای است؛ نه بهعنوان یک بازیگر تابع، بلکه بهمثابه یک قدرت منطقهای با توان علمی، مشروعیت حقوقی و عزم سیاسی که برای دفاع از خود، نه به تهدید، بلکه به عمل پاسخ میدهد.